پشت لبخندهای آجری اش

سپیده مختاری 


پشت لبخندهای آجری اش


پشت سر می گذارمـش آرام ، پشــت  لبخـندهای  آجری اش

پشت آن لحظه ای که له شده در"دوستت دارم" تظاهری اش

می تــکانم غبار شالم را وبـه  این  نقــطه میرســـم که چقدر

عاشق  روســـتایشان بوده  ، عاشــق  دخــــتران چادری اش

چـــه عـــذاب آور است وقتی که یازده  سال تلخ طی شود و

او نفهمد حیای آن زن را که عقــب رفته گاه  روســـری اش

شب به شب پرسه می شدم دراو که به  دست آورد مرا گاهی

وای امــا چقدر سنـگین است که نـــدانی دلیـل  دلخوری اش-

مــثلا آن قطـــار تهران بود که من  و او مـــسافـرش  بودیم-

ویکی  بی خـــبر نگاهــــم کرد  وســط سـالن  غذاخوری اش

خسته ام خسته ازبلندی شب کاش می شـد  که عاشـقانه او

رازگونه   به گوش من برسد گـاه گــاهی به جای کرکری اش

من زن لحظـــه های تاریــکم که در این  سالـــهای بی واژه

مـــثل یک شعر زنــدگی کردم  پشـــت دیوار های آجری اش
نظرات 10 + ارسال نظر
[ بدون نام ] سه‌شنبه 15 دی‌ماه سال 1388 ساعت 12:10 ب.ظ

سلام خانم مختاری و سپاس از اینکه غزل زیبای خود را در اختیار انگارش قرار دادید
در خصوص این غزل مثل بیشتر غزل هایتان فضایی سوبزکتیو یا درون گرا دارد که به خودی خود نقص به حساب نمی آید اما نباید برای شاعر حالت تخدیری پیدا کند
در این صورت کار زیبای شما در اثر تکرار برای مخاطبانتان حکم دفتر خاطره را خواهد یافت
مورد بعدی اینکه اگر قافیه اذیتتان نمی کرد کاش فلاش بک قطار تهران را بیشتر گذارش می کردید فرصت خوبی بوداست که جای پرداخت زیادی دارد.
شعرتان سوای روایت برای تنوع در فرم به گذارش و یا احیانن اشکال دیگر زبانی هم نیاز دارد
اصلن نترسید .دست به کارهای خطرناک بزنید!احتمالن اینکه موضوع قطار تهران را زود جمع کردید این بوده که فضای کلی حاکم بر حس خود را از دست بدهید .این موضوع هیچ اهمیتی ندارد چرا که حس شما راه های بهتری برای ادامه شعر پیدا خواهد کرد
و عبارت (که دراین سالهای بی واژه )عبارتی دور از حس شاعر به نظر میرسد کمی بی حال کمی خنثی مخصوصن برای بیت پایانی است
شما در زبانتان خوب جا افتاده اید و راحت غزل می گویید اما هر گاه احساس می کنیم در چیزی جاافتاده ایم درست همان زمانی است که باید آن را خرد کنیم وگر نه احتمال افتادن در روزمرگی و تکرار بسیار است . این را برای خودم نیز گفتم
پایدار باشید و پدیدار

امامدادی سه‌شنبه 15 دی‌ماه سال 1388 ساعت 12:34 ب.ظ http://www.rahbaremamdadi.blogsky.com

سلام
باعکس بایدطی کرد به روزم

خانه خشتی گامبرون سه‌شنبه 15 دی‌ماه سال 1388 ساعت 02:12 ب.ظ http://khane.blogsky.com/

گزارش جشنواره کاریکاتور زوج خوشبخت ایرانی

سپیده مختاری سه‌شنبه 15 دی‌ماه سال 1388 ساعت 09:24 ب.ظ http://www.shabihekhodam.blogfa.com

سلام و خسته نباشید

ممنون از فرصتی که به من هم داده شد

بی شک ورود من به بندر عباس از ۲سال گذشته بزرگترین اتفاق در زندگی شعری من تا به اکنون بوده است
و البته بنده این را برای خودم فرصت مغتنمی میدانم که می توانم از محضر اساتید محترمی بهره بگیرم که به طور قطع یکی از شاخص ترین آنها آقای آرمات عزیز می باشد
متاسفانه به دلیل مشغله تحصیلی ایشان جلسات نقد و بررسی شعر که هر هفته تشکیل می شد هر از گاهی اتفاق می افتد واین وقفه های طولانی در برگزاری انجمن برای اهل ادب به شکلی آزار دهنده است

اما ...
خوشبختانه چند ماهی ست با راه اندازی وبلاگ انگارش به مدیریت خود آقای آرمات( تا آنجایی که من اطلاع دارم ) راهی برای بهره گیری از اطلاعات تخصصی شان و اشعار دوستان دیگر باز شده است که این خود جای بسی شکر و سپاس دارد

نکته جالب برای من برای من این است که انگارش از اشعار تمام دوستان در هر شکل و قالب و جریانی استقبال کرده و فرصت خودنمایی می دهد گرچه بنده به شخصه احساس می کنم که در اطلاع رسانی و اعلام حضور ضعیف عمل کرده و خیلی ها بخاطر همین ضعف از بهره مندی از مطالب این وب محرومند


با سپاس

اصغر عظیمی مهر چهارشنبه 16 دی‌ماه سال 1388 ساعت 09:29 ق.ظ http://piyaderooh.persianblog.ir/

غزل زیبایی بود ! فقط جنس قافیه روسری فرق داشت و تکرار دلخوری و غذاخوری آنهم بدون فاصله کمی آزاردهنده بود ! اما مضمون شعر و زنانگی باشکوه آن لذت بخش و دردآمور بود ! من هم به روزم !

[ بدون نام ] چهارشنبه 16 دی‌ماه سال 1388 ساعت 04:39 ب.ظ http://ccu-cinema.blogsky.com/

http://ccu-cinema.blogsky.com/
سیتی سنتر مغز !!
قورمه سبزی غیردولتی
؛ هم اکنون در سی سی یو سینما ؛

مهرسا پنج‌شنبه 17 دی‌ماه سال 1388 ساعت 02:14 ق.ظ http://gamoaser.blogfa.com

سلام نظرتان راهگشاست پس تشریف بیاورید.

کامبیز حسین پور پنج‌شنبه 17 دی‌ماه سال 1388 ساعت 12:33 ب.ظ http://fargan.blogfa.com/

انصافا غزل جاندار و کاملا مدرن است.استفاده بسیار استادانه از قافیه ای که در ادبیات بسیار کم استفاده شده است نشان از توانایی بالای شاعر دارد.

بهرام مژدهی جمعه 18 دی‌ماه سال 1388 ساعت 05:02 ب.ظ http://www.bahramb1388.persianblog.ir

سلام زیبابودبسیار زیبا

ضمیری یکشنبه 20 دی‌ماه سال 1388 ساعت 02:14 ق.ظ http://www.shahrima.blogfa.com

امر فرمودید نظری بدهم و البته با بضاعت ناکافی ام اطاعت کردم.
نگاهی به شعرتان را اگر فرصتی بود به شکل مکتوب ارائه خواهم کرد زیرا غزلی سروده اید که جای سپاس دارد و البته نگاهی از سر انصاف.
با نگاهی کوتاه دوست تر می داشتم :
ویکی ناگهان نگاهم کرد...... باشد که جدای از افزودن بر موسیقی کلمات شوک ناگهانی و بی خبر نگاه کردن را در ذات کلمه نیز بیان کرده باشید.
و این بماند تا بعد...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد