ابراهیم پشتکوهی

 

خشونت جناب «خ»

 

کلمه ها

در انتظار حروف بودند

برای شدن یک شعر عاشقانه

اما حرف «خ»

مثل یک فرمانده خشن از وسط کلمه ی

لبخنده

خودش را کنار کشید

                   «من نمی یام»

و شاعر بی چاره برای معشوقه اش نوشت

به لب نده ی تو زنده ام

                   لب نده

و این طوری بود که این ها

سر یک شعر عاشقانه کارشان به طلاق کشید

سر دیکتاتوری یک حرف ناقابل

سر لجاجت جناب «خ»

 

 

 

 

شعر دهه هفتاد

 

در 30 فروردین ماه

همه چیز برای یک اتفاق در زبان آماده بود

                   برای یک دگردیسی در ادبیات فارسی

باد هم نمی آمد

تازه برگی هم نمی ریخت

از قضا

یکی از شاگردان براهنی گوزید

و شعر دهه هفتاد منحرف شد!

 

 

 

 

آفساید

 

درست در روزی که مادر دوستم

کلیه هایش از کار افتاده بود

و پیاز ورق ورق کیمیا می شد

و همه آن هایی که

برای کشف طلا به معدن ها رفته بودند

برگشته بودند

دست به سینه وسط خیابان های شهر ایستاده

هوا را نگاه می کردند

به ویران شدن رویای ماه

 

و آلزایمر داشت شهر را فرا می گرفت

جناب جمهور پا به توپ زد

و یکی از اصول جمهوری را به بچه ها آموخت

بداونید!

ندوید مبادا خسته شوید

ما خوشحال شدیم

کلیه و پیاز و کلیه ی چیزهای ناچیز را دادیم دم باد

و هورا کشان

به خرس نگاه کردیم.

 

 

 

آگهی

 

برای نوشتن یک شعر سیاسی

به کلمات تیر باران در بامداد

برای یک شعر عاشقانه

دوستت دارم در ریزش باران روی شانه های تو لغزان

برای شعر اجتماعی

چادر زنی در باد پرتاب می شود و چرخ بنز

برای خود شعر اما

به شاعر نیازمندیم
نظرات 1 + ارسال نظر
اصغر ملائی محمدآبادی دوشنبه 18 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 08:33 ق.ظ http://ghazalkade60.blogfa.com

اندیشه ات را به سلامی در اکنون خویش پاس می دارم
نخستین بار است که چیزی که شعر توست ، دستم بدان رسیده است و این نظاره خیلی بدیع و عمیق نبوده و شعر آخر صف ، به لحاظ کارکردهای مفهومی و سادگی زبان ، چهک بیشتری می زند
ویژتن آن هنگامه که برای خود شعر کلمه ای کلیدی همچون «اما» چشم گشوده و این تکه خود نقد شعرهای این دوران است و با اشاره به حافظه ی نثرین من از قلم راه یافته ی شما ، به نظر می رسد نگاه شعرهای شما کمی از نثرتان عقب می ماند و شما در نمایشنامه هاتان و همچنون نثر ، شاعرتر و شنیدنی تر هست شده اید و در شعر آفساید شما که به نظر میرسد میلیمتری است و نقادی ماهر می تواند آفسایدش را ببیند ، کلمه ای چون بداونید نمی دانم همین بود یا بدوانید .
باری به هر جهت که نه ، ولی در گاهی پرشورتر ، دوباره بیدارمی مانم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد