اولین جمله :
من بودم با جسم اولیه
رها در خیزش دکمه های لباسم
و بندها رها بودند در کفش
یخ از صورت برمی گشت
وخدمات چهره پس از عبور
پرنده ی گریزان از بوته ی بدن.
دومین جمله :
رویش البرز از ناخن صعود
و جسم دهاتی طاقباز
که از مچاله ی کتفم بیرون ریخت.
جمله آخر:
از دریچه ی لب وگند کائنات
به پرز حاکی از لباس گرم
تف کنیم دسته جمعی.