سپیده مختاری   

حتی کویر

 

گرمت شده، لباس تو را دربیاورم          طوفان شن شوی، بوزی در برابرم

عریان شویم داغ کنی خلوت مرا            با ماسه‌ها سرک بکشی توی بسترم

آنجا که از تماس تو آتشفشان شوم          از حال من بپرسی اگر، از تو بهترم

در من بغلت، من عطشم رفع می‌شود          با آتشی که از تو به شومینه می‌برم

این اولین تعامل ما نیست بعد از این          قولی نمی‌دهم بشود بار آخرم

دریایی‌ام ولی تو زمن مطمئن نباش          من در کویر بیشتر از برکه‌ها ترم

من با خزر بزرگ شده‌ام سالها ولی          حالا به درد ساحل دریا نمی‌خورم

حالا که تشنه‌تر شده‌ام در برابرت          خاکستری که مانده به جا را نمی‌برم

نظرات 2 + ارسال نظر
بنیامین جوادی شنبه 14 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 10:05 ق.ظ http://posbastaki.blogsky.com

فوق العاده ست

سامان سایبانی/چمک شنبه 14 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 05:13 ب.ظ http://chemak.blogsky.com

بسیار لذت بردم
امیدوارم مداوم باشه
خسته نباشین

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد