خانه عناوین مطالب تماس با من

انگارش

انگارش

درباره من

خانه و سر و همسر در شعر مجموعه شعرهای بر خاک مشتی پرنده و صدا 1375 صندلی خالی جای کدام سفر است 1380 بوسه بر نخاع مخاطب(سوئد)1387 ادامه...

روزانه‌ها

همه
  • سپنج
  • بهترین آثار داستانی ده سال اخیر

پیوندها

  • هیروگلیف سعیدآرمات

دسته‌ها

  • شعر 37
  • مقاله 8
  • نقد 7
  • داستان 5

جدیدترین یادداشت‌ها

همه
  • [ بدون عنوان ]
  • [ بدون عنوان ]
  • [ بدون عنوان ]
  • [ بدون عنوان ]
  • شعرهای نادر!!
  • [ بدون عنوان ]
  • نقدها را بود آیا که عیاری گیرند؟
  • [ بدون عنوان ]
  • مادر پرنده خواست
  • آمدی از کجای این قصه
  • زهرا اسپید / شاعر جوان
  • شعرخوانی
  • احمد حبیب زاده رفت
  • شعرخوانی
  • با من صبح نشده ای

بایگانی

  • خرداد 1389 11
  • اردیبهشت 1389 5
  • اسفند 1388 6
  • بهمن 1388 5
  • دی 1388 7
  • آذر 1388 4
  • آبان 1388 13
  • مهر 1388 21
  • شهریور 1388 16

آمار : 98665 بازدید Powered by Blogsky

عناوین یادداشت‌ها

  • [ بدون عنوان ] پنج‌شنبه 9 مهر‌ماه سال 1388 07:31
    Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 رخشنده پاسلار دلم کشید حرفی ، " زده باشم نکنه زیر دلت ؟" بلند فکر کردن هم عیبهایی دارد ... * قرار گذاشتیم در تو به صرف سالاد فصل و خوردن هوای لذیذ و رقصی میانه ، پا به پا بپا نپری از او ن بالا ... قرار به بلندی فکر من و و پرش تو از بلندی به وسط قرار...
  • [ بدون عنوان ] پنج‌شنبه 9 مهر‌ماه سال 1388 07:28
    Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 مسعود فرح هم گویی با زنده یاد ساجده کشمیری نه می توانی بر م بگردانی از جریان موی رگ های ی که چشم را خون می دهند سرخ رنگ ها به محو دچار شده اند که سوخته تب در رهایی تن رها رها که بخار می بینی / و پرتاب نارنجی و پرواز و خواب نخوانده و آوازی که شعر ها قرار است که...
  • [ بدون عنوان ] پنج‌شنبه 9 مهر‌ماه سال 1388 07:25
    Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 بلقیس بهزادی صدایت اگرچه کوه از دهان من خواهد ریخت و آرام از اینهمه انجماد تن از اینهمه دهان و دست کلمه های تند و بودار و رقص های خالی از پا شاید به عادت تو خم بشوم که برای دامنم، چینهای سی سالگی ام را بدوزم و انتظار نطفه های بسته شده و در آخر از اینهمه انسان متولد...
  • [ بدون عنوان ] پنج‌شنبه 9 مهر‌ماه سال 1388 07:23
    Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 فاطمه زارع تمام جاده های زمین را ختم به خیر کرده ای با اتوبوس آمده ام عروسی دست ها بوی تو می دهد ترمینالٍ انتظار ِناخنِ ِ ضربه خورده تو! چقدر به تو خندیده بودیم بلند که صدا نیست بلندی را من دیدم به قامت جعبه ی که درازی از پاهای تو بود بوی همه تو بود وچشم های بسته...
  • [ بدون عنوان ] پنج‌شنبه 9 مهر‌ماه سال 1388 07:20
    Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 جواد قاسمی خواب از چشمانم رفته با سرعت ۸۰ دور در ساجده دماوند می شوی وقتی از کوه سخن می گویی ازتنهایی دستهای که هااا می شود هاااااا چقدر کلمات سردشان است دارم به جهان کلمات تو فکر می کنم دارم دارم دارم دارم دارم...
  • [ بدون عنوان ] پنج‌شنبه 9 مهر‌ماه سال 1388 07:18
    Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 محمد شعبانی در دامنه و پشت به کوه ترا انتظار به چشم بسته ام نمی خاهم نیامدنت را ببینم دماوند ترا کشت چه کسی ترا کشت دماوند ترا کشت لعنت بر پدر و مادر دماوند که ترا کشت که ترا یخ زد سه شنبه با گل ماه به دریا در ساحل نشسته بودیم من گل سرخ به تو دادم و نام های فراوان...
  • [ بدون عنوان ] پنج‌شنبه 9 مهر‌ماه سال 1388 07:16
    Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 عبدالوهاب نظری خسته ام. فقط همین مطب شلوغ بود. همه نگاهم می کردند.همه.مردی که روبرویم نشسته بود. دست برد تا از کت چرمی اش چیزی بیرون بیاورد.باید می کشت.می کشت.کاش.کاش همان جا کار را تمام می کرد. دکتر با اخم گفت: جائیت درد می کنه؟ - نه خیر آقای دکتر این بار بوز خند...
  • [ بدون عنوان ] پنج‌شنبه 9 مهر‌ماه سال 1388 07:13
    Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 ابراهیم پشتکوهی Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 یا او نه من باور نمی‌کنم ما مرده باشیم «نقد ساختارگرایانه داستان خسته‌ام. فقط همین» این داستان امکان مناسبی را برای نقد روانکاوانه در خود دارد اما از آن جا که باید دو نقد متفاوت می‌نوشتم و دو...
  • [ بدون عنوان ] پنج‌شنبه 9 مهر‌ماه سال 1388 07:09
    Normal 0 false false false سعید آرمات ادبیات جدی با بک گراند گارد ویژه 1. لطفاً حتماً پیش از خواندن ،دستها رابه حالت عمودی شل قرار دهید. در اقسام تقسیم بندی های ادبیات در دنیا ظاهراًعنوان و تعریفی برای ادبیات غیر جدی نداریم .داشته باشید اینکه حتی ادبیات کوچه بازاری هم داریم.یا می توانیم در روزنامه ی صنف قصاب ها هم...
  • [ بدون عنوان ] پنج‌شنبه 9 مهر‌ماه سال 1388 07:01
    Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 مسعود رحمتی 1 «من آدم مریضی هستم....آدم بدی هستم.... مرد مطرودی هستم.» این شروع رمان یادداشتهای زیر زمینی داستایوسکی است. و شاید تنها شروعی است بین رمانهایی که خوانده ام. و بارها در ذهنم مرور کرده ام کاش نویسنده...
  • [ بدون عنوان ] پنج‌شنبه 9 مهر‌ماه سال 1388 06:57
    Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 ندا سخایی فیاتا هم نمی تواند او را از من انتقال دهد چند کاغذ مچاله برای استحاله ام کافی است با من دم خور با من دم خور زیر پوست تنم خود را که پوست می کنم باز هم پیدا نیست حل شده در من اشباع بلوروار رشد میکند شرجی را تاب نمی آورم تا بیایم نفس را هورت بکشم شرجی تمام...
  • [ بدون عنوان ] پنج‌شنبه 9 مهر‌ماه سال 1388 06:54
    Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 ندا سخایی روسری طوبی ترمه دختران قاجاریست که در کوزه ای به خواب رفته اند در دفینه ای متولد می شوند سالها پیش از میلادشان بومیان با خواندن اولین مکتوب بومیان با خواندن اولین مکتوب هر روز نه هر از گاهی منتظر یاری می نشینند به خواب رفته کنار ساعت کوک نشده با ترخیص از...
  • [ بدون عنوان ] شنبه 14 شهریور‌ماه سال 1388 08:34
  • [ بدون عنوان ] شنبه 14 شهریور‌ماه سال 1388 08:34
    Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 امین امیری ماچ و بوسه های مجازی را بگذاریم کنار فئودور فردوسی این که «ادبیات بندرعباس اوضاع خوبی ندارد» بس که در طول این چهار پنج ساله گفته شده شاید حرف تازه ای نباشد، این را می دانید. این که کارها و آثار ادبی در این وانفسای فرهنگی به شکل خوبی فراهم نمی آید، به...
  • [ بدون عنوان ] شنبه 14 شهریور‌ماه سال 1388 08:32
    Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 سعید آرمات Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 ساجده کشمیری از اواخر دههٔ هفتاد به ما پیوست. با شعری که می‌توانیم نام متفاوت را به سادگی به آن الصاق کنیم. مهم‌ترین ویژگی شعر او درهم ‌ریزی همهٔ آحاد زبان است. این درهم ریزی زبان در کارهای اخیر وی به...
  • [ بدون عنوان ] شنبه 14 شهریور‌ماه سال 1388 08:18
    Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 سعید آرمات 1 فرض اول روی لکه ی درصورت یک نفر مانده است انگارصورت تمیزی بدون لک می توانم روز آهسته ای را در تماشای او با شم در فرض های بعدی دستم در کیف کسی می رود ژل مخصوص یک کار تیوپ پر از ضد آفتاب با بسته ی قرص نعنا تو چند ساعت است ارزان رفته ای از توی یخچال میوه...
  • [ بدون عنوان ] شنبه 14 شهریور‌ماه سال 1388 08:16
    Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 سعید آرمات می پیچم دور ملافه ای که کوتاه است با کُره ی جغرافیایی که روی میز این اتاق کوچک است که تو از اتوبوس مستقیم پیاده می شوی در من چند راه مختصر در کفش های تو رفته شده است چند عطر زنانه در آشپزخانه ی یک مسافر خانه میانه ی راه به تو رسیده است تو جهان را یک جا...
  • [ بدون عنوان ] شنبه 14 شهریور‌ماه سال 1388 08:14
    Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 امین امیری باد باعث یک بند رخت شد این اتفاق انقدر تکان دهنده بود که آتش گرفت و به سرعت باد و برق لبت دور شد ماه که سنجاق بود به بالکن رسید موهای تو را به بغل داشت آن وقت خنده تو به بند رخت خورد به لباس های زیر و من از موهای تو دست کشیدم این جا یعنی درست پهلوی تو چه...
  • [ بدون عنوان ] شنبه 14 شهریور‌ماه سال 1388 08:12
    Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 امین امیری به صورت پدرم رد ریل می دیدم جاپایی از کوپه و سوت آژیر ماشین ریش می کشید در جایی از شب های تو در سکانس نرسیده به لندن تلوتلو می خورد سوت می زد سینه می زد شبیه بود به شب های روشن من و پدرم من و پدرم کوپه کوپه خود را از صبحانه به شام می بردیم از سنگر پشت...
  • [ بدون عنوان ] شنبه 14 شهریور‌ماه سال 1388 08:08
    Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 موسی بندری به آن که عاشقانه رفت به محمد حقوقی جا دارد که از جابر خیزیم چراکه داردعبورمی کند این عابر مست و شکست اصلا وابدا که ان چه هست همین ای این نیمه شب های بیمار و بی ما اران می صدساله که ره یکشبه هم به این حکایت عجب عاقبت تلخی بود وقتی سوراخ سورخ می شود از...
  • [ بدون عنوان ] شنبه 14 شهریور‌ماه سال 1388 08:06
    Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 محمد ذوالفقاری ریشه ی این دل دل قدیمی ته اقیانوسها هم سر در آورده نیازی به تحقیق نیست کافی است دو تا پلک روی هم باشند از اعماق اقیانوسها اگر پیدایم نکردی بی خیال لابد ارزشی ندارد یا من در جای خود قرار دارم. من در اینجا به دو پلک روی هم ، هم بنالم اگر جای من اینجاست...
  • [ بدون عنوان ] شنبه 14 شهریور‌ماه سال 1388 08:05
    Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 محمد ذوالفقاری که بنازیم به این رخ و به این تماشا که کاکل زری است و در به دری اش شیرین و دلبری اش شده مکافات – درست نیست باید بر علیه اش سر کوچه ها آگهی و تبلیغات مثبت ِ ضد ِ دختر کرد و گذاشت هر کس از هر شب از راه می رسد حرف کار و زندگی بزند و بخندد برای دل خدا و...
  • [ بدون عنوان ] شنبه 14 شهریور‌ماه سال 1388 08:04
    Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 طیبه شنبه‌زاده به هر کجا که آن پاهای بلند وهر کجا که سم اسب های راضی از علف اسفند به هر کجا که برود دست کشیده ی آن آب این بخش تن با بوی انجیر تمام نشده است که مثل باد ازجانب اطراف می آیی بالاخره با بویی از قد بلند وقطعه ی بهار. به یک قسمت نیمه ابری متمایل بودیم از...
  • [ بدون عنوان ] شنبه 14 شهریور‌ماه سال 1388 08:03
    Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 طیبه شنبه‌زاده ما بعد ازظهر های هم بودیم با عطرهای خوش حال از چهره ی دور دلبسته ی رطوبت دست تودر بعدازظهر تابستان. وگویشی که ما را آسان می کرد در کشف بوی تازه ی نیمکت وخجالت بغل دستی. کسی باانگشت زیبا ماتیک وچربی گوشت ماسیده بر لب درشت از همان جا که قطع شده بودم...
  • [ بدون عنوان ] شنبه 14 شهریور‌ماه سال 1388 08:01
    Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 یداله شهرجو صحنه وارونه است درست اول این سطر موسیقی باید نواخته شود تو وارد صحنه می شوی چرخی می زنی درست روی موج شکنها پاهایت را در آب آویزان می کنی و موسیقی دوباره جفتی خالو قنبر ساز دلو صحنه دارد برای این ادامه وارونه می شود آمده ای روی موج شکن ها پاهایت آویزان...
  • [ بدون عنوان ] شنبه 14 شهریور‌ماه سال 1388 07:56
    Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 رضا عابدینی با همه آرزوها که در کنار باران گذشت تا به تماشای تو صبح را سپید و انتظار آمدن باران کنار تماشا کفش هایم را پیدا کنم و به سمت صبح پرستوهای سپید و اینک در باران مرگ از کنار صبح می گذرد
  • [ بدون عنوان ] شنبه 14 شهریور‌ماه سال 1388 07:53
    Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 رضا عابدینی ایستاده نشسته حرف های مرا تکرار می کنی و خواب دست های ما خروس صبح که بیدار می شود لیوان ها را به آینه می سپاری خروس تکرار می شود اما حرف های من به شکل صدای تو خود را باز می یابند ودست ها آینه ها به...
  • [ بدون عنوان ] شنبه 14 شهریور‌ماه سال 1388 07:39
    Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 سپیده مختاری حتی کویر گرمت شده، لباس تو را دربیاورم طوفان شن شوی، بوزی در برابرم عریان شویم داغ کنی خلوت مرا با ماسه‌ها سرک بکشی توی بسترم آنجا که از تماس تو...
  • 88
  • 1
  • 2
  • صفحه 3