امین امیری

 

                                                      در جهنم بغلم کن

                                            نگاهی به شعر ساجده کشمیری  

                                  به دستور پزشک: بدون نسخه،  مصرف ممنوع

 

1- همیشه تصورم از ساجده کشمیری به عنوان شاعر یک آدم ساده است که وقتی بخواهد شعر بگوید به سادگی و راحتی می تواند از پس این کار بربیاید و وقتی نخواهد حتا اگر چند صد ورق هم بنویسد، عجیب و غریب هم بنویسد( راجع به اعجاب اشعار کشمیری توضیح داده می شود) و خلاصه هر بلایی سر زبان بیاورد باز هم حاصل کارش شعر از آب در نمی آید. این را البته خودش ثابت کرده در شعرهاش، درهمین دو مجموعه که در آورده و پیش از مرگش هم با عجله ای عجیب شاید با نوعی آگاهی از مرگ خودش و علم به این که دیگر کارش تمام است،جلساتی هم برای آن دو مجموعه گرفت،حملات زیادی هم به او شد حرف های زیادی هم زده شد خصوصا در مورد مجموعه اولش که اتفاقا جلسه ی خوبی هم بود و تقریبا همه ی سالن راجع به کارهایش حرف زدند... در آن جلسه من،یدا..شهرجو،علی آموخته و محمد ذولفقاری فکر می کنم؛همگی روی یک شعر زوم کرده بودیم برای خودم هم عجیب بود ولی بعدها که بیشتر راجع به شعر ساجده فکر کردم دیدم نتیجه ی این همه فکر و حرف و بحث در مورد ساجده همانی ست که در ابتدای متن گفتم:«ساجده کشمیری به عنوان شاعر یک آدم ساده است که وقتی بخواهد شعر بگوید به سادگی و راحتی می تواند». ولی امان از زمانی که نخواهد و نتواند و بخواهد حسب حال بنویسد و بخواهد روزانه نویسی کند و بخواهد از دورواطرافش توصیفی بدهد،حتا با آن همه شلنگ تخته زدن در زبان هم متن هایش شعر نمی شود و نمی تواند شعر بگوید.

ادامه مطلب ...

مسعود رحمتی

 

1

«من آدم مریضی هستم....آدم بدی هستم.... مرد مطرودی هستم.» این شروع رمان یادداشتهای زیر زمینی داستایوسکی است. و شاید تنها شروعی است بین رمانهایی که خوانده ام. و بارها در ذهنم مرور کرده ام  کاش نویسنده اش من بودم.

ادامه مطلب ...

امین امیری


ماچ و بوسه های مجازی را بگذاریم کنار

فئودور فردوسی

 

این که «ادبیات بندرعباس اوضاع خوبی ندارد» بس که در طول این چهار پنج ساله گفته شده شاید حرف تازه ای نباشد، این را می دانید. این که کارها و آثار ادبی در این وانفسای فرهنگی به شکل خوبی فراهم نمی آید، به خوبی جمع آوری نمی شود و رسانه ای در کار نیست تا آن را در اختیار مخاطب بگذارد (تازه اگر کاری نوشته وتولید بشود) را هم می دانید و این که در این سالها به جز سنگ اندازی و جلوگیری و تهدید و ارعاب از سوی آقایان کار چاق کن فرهنگی (تولیدکننده ی انواع و اقسام مراسم و برنامه جات مناسبتی و پوست پیازی)در آن اداره فخیمه چیزی دیده نشده است، هم چیز تازه ای نبوده و نیست. ولی چه باید کرد؟ 

هر بار که عده ای از جماعت هنر و ادب جمع شدند تا به نحوی از انحاء گوشه ای از بار سنگین اطلاع رسانی از وضعیت فرهنگی شهر را به دوش بکشند تا در حد و اندازه خود وظیفه و دینی را که احساس می کرده اند، انجام بدهند،سنگ اندازی شد. از قطع مقرری سالانه ی مطبوعات منتقد و تهدید برخی ادارات از ادامه همکاری مالی با این هفته نامه ها گرفته تا تهدید مدیران و اعضای تحریریه از نوشتن مطالبی که مغایر با منش و روش آقایان در آن اداره فخیمه است، همه و همه نشانگر آن است که اوضاع رسانه ای-مطبوعاتی شهر سالم نیست و البته این چیز تازه ای نبوده و سالهای سال است که سالم نیست. در دنیای واقعی حقیقتن کسی نمی تواند از پس خرد و کلان فرمایشات آقایان در جهت سانسور متن ها و مطالب بر بیاید یا باید به خودت فحش بدهی که چرا داری مثلن این داستان را که مغایر با شئونات است بر می داری و به جایش متن غیر استانداردی می گذاری و خود خوری کنی و حق آن نویسنده ی بیچاره را  برآورده نکنی و فحش بدهی به خودت و ادامه بدهی ویا نه، خود را بزنی به بی خیالی و ببندی آب و دوغ به مطالب احمقانه ای که در حال حاضر در باب فرهنگ و هنر می بینید، راه سومی در کار نیست.مطمئن باشید. ولی چه باید کرد؟

فضای مجازی در طول این سالها توانسته جایگاه مناسبی برای فرار از سلول سانسور به وجود آورد. اینترنت فضایی شده است که در آن بتوان نظرات و عقاید متفاوت را در قالب هنر و ادب ارائه کرد.ده ها مجله خوب و بد ادبی هستند که این سالها در فضای وب به وجود آمده که توانسته اند نگاه متغیری را در جهت ادبیات نشان دهند البته این همه به معنای تاثیر گذاری همه ی اینها نیست به معنای خوب بودن همه ی اینها نیست ولی وجود و حضورشان بی امر سانسور و فیلترینگ باعث شده است دست کم دوغ و دوشاب ادبی از هم تشخیص داده شود. راه درست و غلط ادبی تشخیص داده شود. هر چند این درست و غلط را هر کس از ذهن و ظن خود تشخیص خواهد داد. به همین خاطر حضور دیگرگونه ی ادبیات در هر قالب و شکل که باشد در یک فضای آزاد، هیچی که نداشته باشد فقط به علت برخورد و تضارب آرا، می تواند سطح فرهنگی فضا را بالا ببرد.

از طرف دیگر همین فضای اینترنت هم دست کم اگر در بندرعباس خودمان بسنجیمش به لحاظ کارکرد رسانه ای-هنری نتوانسته خوب عمل کند. به غیر از چندتایی از دوستان که به نسبت و هراز گاهی در وب لاگ های خود کار نقد و بررسی (آن هم نیم بند و غیر مستمر) فضای فرهنگی هنری را انجام داده اند مابقی، کارها، وبلاگ ها و حضورشان در اینترنت فایده بخش نبوده و چنگی به دل نمی زند. با تاسف باید گفت: بیشتر دوستان در این فضای آزاد به جای اطلاع رسانی و نقد و بررسی حرفه ای در فضای کاری خود، وقت خود را با رد و بدل کردن کامنت های فدایت شوم و ماچ و بوسه های مجازی و حال دادن های اینترنتی تلف می کنند. البته اگر هدف جاباز کردن اسم ونشان در میان خیل اینترنت بازان و چسباندن مارک هنر به خود از طریق ارتباط گرفتن با تعداد اندکی از هنرمندان باشد احتمالا این دوستان به هدف خود رسیده اند. اما باید پذیرفت که در کنار همه ی این تفریحات سالم و ناسالم اینترنتی و خوش و بش های مجازی می توان کارهای خوبی هم انجام داد. امید است این اعتیاد اینترنتی که گریبانگیر تعداد زیادی از دوستان شده، در جهت رشد و ارتقای سطح فکری- فرهنگی استفاده  بشود.