بلقیس بهزادی
صدایت اگرچه کوه
از دهان من
خواهد ریخت و
آرام از اینهمه انجماد تن
از اینهمه دهان و دست
کلمه های تند و بودار
و
رقص های خالی از پا
شاید به عادت تو
خم بشوم که
برای دامنم، چینهای سی سالگی ام را بدوزم
و انتظار نطفه های بسته شده
و در آخر از اینهمه انسان متولد شده
بیافتم